برای مثال،ممکن است بخواهید وزنتان را کم کنید،کار بهتری بیابید،کار مهمی را بهاتمام رسانید یا در روابطتان با افراد دیگر تغییراتی ایجاد کنید.

این مسائل سخت و گستردهاند.برای اینکه موفق باشید تقسیم اینها به اهداف کوچکتر میتواند کمکتان کند.با یکی از آنها که در اولویت است شروع کنید و سپس اهداف جدید را هماهنگ کنند.مجبور نیستید فهرستی از اهداف را پیشاپیش تهیه کنید.

هر هدف باید شفاف تعریف شود;برای مثال اگر می خواهید از وزنتان بکاهید،احتمالا" بیشتر ورزش می کنید اما این همه آنچه باید باشد نیست یعنی بطور شفاف تعریف نشده.بهتر است اینگونه بیان کنید که تصمیم دارید در روز برای 30دقیقه پیاده روی یا دوچرخه سواری کنید.

عاقلانه آنست که از خودتان انجام آنرا بطور کاملین نخواهید.شما میتوانید برای مثال به جای تمام روزهای هفته ورزش حداقل 5روز در هفته را ورزش کنید که این خود به شما در موفقیت کمک می کند حتی اگر همه روزه آنرا انجام ندهید.

اگر می خواهید به تغییر بزرگی برسید،این امر می تواند ایده خوبی باشد که برای هدفتان اهداف کوچکتری در نظر بگیرید که در زمان کوتاهتری شما را به هدف اصلی برساند.برای مثال اگر خانه ای نامرتب داشته باشید برای رهائی از شلوغی و تمیز کردن آن باید کم کم و هر دفعه از یک اتاق آغاز کنید تا آخر هفته که خانه ای تمیز داشته باشید.

اغلب آسانتر آنست که به تغییرات کوچکی برسیم بعد با تغییر بزرگ شیوه زندگی خود را تغییر دهیم.تغییر کامل عادات غذائی تان برای مثال،به نظر موفقیت آمیز نیست.اما اگر قدم به قدم پیش روید می توانید شاهد تغییراتی باشید که از ابتدا برایتان قابل تصور نبود.

کاملا" واضح است که این شیوه برای تقریبا" همه خواسته هاتان کاربرد دارد.